شروعِپناهگاهِ919

forogh
1404/1/10 15:47
هر وقت خواستی، میتونی بیای و از دلتنگیها و خوشیهات بگی. میشینی رو صندلی نرم و راحت،میزنیم به دل یه چای داغ و چند تا بیسکویت خوشمزه. مینشینم کنارت و به حرفهات گوش میدم تا شب بشه و ستارهها بیفتن تو آسمون. اگه خسته شدی، میریم روی پشتبام، یه تشک میندازیم و زیر نور ماه دراز میکشیم و به آسمون زل میزنیم. اینجا خونه توئه، هرجور که دوست داری راحت باش. اینجا فقط ما هستیم و شبهای خوش. بیدغدغه، هرچی تو دلت هست بگو.